- نویسنده : alllvlllir
- بازدید : 841 مشاهده
- دسته بندی : , ,
برای دیدن جدول تناوبی به این سایت مراجعه کنید
http://www.ptable.com/?lang=fa
[RB:Rozblog_Js]
برای دیدن جدول تناوبی به این سایت مراجعه کنید
http://www.ptable.com/?lang=fa
سلام به همه ممنون از نظراتی که می فرستید
لامبورگینی ویرون
بوگاتی ویرون از نمای جلو
بوگاتی ویرون در خیابان
بوگاتی ویرون
بوگاتی ویرون در نمایشگاه
بوگاتی ویرون در جاده
بوگاتی ویرون
داخل بوگاتی ویرون
موتور بوگاتی ویرون
ساختمان بوگاتی ویرون
بوگاتی ویرون در ایران
پورشه پانامرا خود بخود اتومبيل غولآسا و بسيار قدرتمندي است واي به حاليکه سري به باشگاه کورش منصوري تيونر مشهور ايراني در سويس زده باشد و عضلههاي بيشتري روي ماهيچههايش بياورد. در حال حاضر يک دستگاه پانامراي منصوري در تهران هست که طبق بروشور تيونر ايرانياش بايد لااقل 670 اسب بخار قدرت داشته باشد. بنابراين براي چنين ماشين رويايي و فوقالعادهاي بايد جايگاه مناسبي در فهرست قويترينها کنار گذاشت. اين پانامراي سفيد رنگ ترکيبي از رنگهاي متضاد سفيد و سياه است و در بدنه آن هم صفحاتي از کربن ديده ميشود.
پرزورترین خودرو دنیا یک کادیلاک است که موتور آن توسط یک مهندس خودروسازی دستکاری و تقویت شدهاست.
سیستم عامل اندروید یكی از موفق ترین سیستم عامل ها در گوشی های هوشمند است كه در بسیاری از گوشی های قدرتمند سال گذشته بكار رفته است.
وبسایت Droid Life به تازگی لیست بهترین تلفن های همراه هوشمند اندرویدی در سال ۲۰۱۲ را منتشر کرده است. بدون شک نمیتوان این لیست را معیار انتخاب تلفن همراه برای تمام افراد قرار داد چرا که مواردی همانند علاقه به برند خاص، محدودیت های مالی و یا حتی انتظارات و نوع استفاده از یک تلفن همراه می تواند معیارهایی کلیدی در انتخاب باشند.
در تهیه این لیست ویژگی های مختلفی از جمله: طراحی، امکانات و … توسط کارشناسان این وبسایت در نظر گرفته شده است تا به شما کمک کند انتخاب مناسبی داشته باشید.
با هم نگاهی می اندازیم به لیست ۱۰ اسمارت فون برتر اندرویدی از دید وبسایت Droid Life که می تواند کمک بزرگی برای علاقمندان به خرید تلفن های همراه باشد.
سلام به همه ی دوستانی که وبلاگ منو نگاه می کنین اگه خوشتون اومد نظر هم بدید
می تونید در همین مطلب پایینش نظر بدید
یه خواهش دیگه دارم توی نظر سنجی یه نظر هم بدید
تشکیل حکومت های مستقل در ایران : طاهریان , صفاریان , سامانیان
الف ) طاهریان : ب) صفاریان : ج) سامانیان :
اجداد طاهر حاکم منطقه پوشنگ هرات بودند و پس از رفتن مأمون به بغداد طاهر را در خراسان امیر کرد – البته مأمون از طاهر به خاطر قتل برادرش امین دلگیر بود و می خواست با دادن حکومت خراسان زحمات او را قدر دانی کرده و هم طاهر را از چشم خو د دور کند . ابتدا طاهر به نام خلیفه خطاب می خواند ولی پس از اعلام استقلال سکه به نام خود ضرب کرد که نام خلیفه نبود و وقتی نام خلیفه را از خطبه نماز جمعه حذف کرد طاهر روز بعد بطور ناگهانی در گذشت که گویا به دست مأموران خلیفه مسموم و کشته شد . و بعد از نزدیک دو سال حکومت بر خراسان از دنیا رفت .
به هر حال محدوده حكومتي سلسله صفاريان را بطور خلاصه ميتوان اينطور عنوان كرد كه : « صفاريان بعد از قدرت گرفتن در سيستان توانستند امپراطوري پهناوري اما مستعجل در شرق عالم اسلام بر پاي دارند كه از باميان و كابل در شرق گرفته تا اهواز و اصفهان در غرب و جنوب امتداد داشت. » مشي سياسي در مورد مشي سياسي صفاريان بايد بگوييم كه فقط در دوران يعقوب و عمرو ، يعني دو حاكم مهم اين سلسله ميتوان در اين مورد سخن گفت ، چون بقيه خاندان صفاري كه حكومت كم اهميتي را در سيستان تا سال 392 ادامه دادند ، در حقيقت تابع حكومتهاي ساماني و غزنوي بودند و سياست مستقلي نداشتند. ولي درباره يعقوب و عمرو هم اگر چه بعضي معتقدند كه « كاملاً روشن است كه خلفا و صفاريان حتي لحظهاي به هم اعتماد نداشتند. »ولي اين عدم اعتماد موجب نميشد كه يعقوب و يا عمرو و از سوي ديگر خليفه عباسي در مواقعي كه سياستشان اقتضا ميكرد ، با هم از در دوستي و آشتي در نيايند و به همين دليل نميتوان به طور قاطع از سياست دوستي و اطاعت كامل صفاريان از خليفه و يا به عكس از دشمني هميشگي آنان با هم سخن بگوييم.
اكنون به نمونههايي از سازش با خليفه از سوي يعقوب اشاره ميكنيم :
در سال 255 و پس از فتح كرمان و فارس « يعقوب تعدادي اسب و بار با مشك و جامهها براي معتز فرستاد به پيشكش » و يا در سال 257 « ابو احمد بن متوكل ولايتداري بلخ و طخارستان و ولايتهاي مجاور چون كرمان و سيستان و سند و ... را براي وي ( يعقوب ) نوشت و سالانه مالي براي وي نهاد كه اين را پذيرفت و برفت. در ربيع الآخر همين سال فرستاده يعقوب بن ليث بيامد با بت هايي كه ميگفت آن را از كابل گرفته است. »و يا در سال 259 پس از فتح نيشابور ، يعقوب فرستادگاني به نزد خليفه فرستاد و بوسيله آنان ضمن اعلام خبر فتح نيشابور به خليفه ، سر عبدالرحمن خارجي را نيز « كه از سي سال پيش در هرات دعوي خلافت داشت » فرستاده بود و بعد در سال 260 پس از جنگ با علويان طبرستان يعقوب در نامهاي به خليفه مينويسد : « من ... گروهي را بكشتم كه در روزگار من همانند آن نبوده و هفتاد كس از طالبيان را اسير كردم. »
با توجه با اين نمونهها ميبينيم كه يعقوب چنانكه برخي گمان كردهاند ، سوداي مخالفت بنيادي عليه خلافت عباسي را نداشته است و حتي جنگي را كه بين او و خليفه اتفاق افتاده است بنا بر تحليل محمد تقي بهار در تصحيح تاريخ سيستان ميتوان فريب يعقوب و تصور اينكه وي ميتواند بغداد را بدون جنگ تصرف كند دانست و به هر حال وقتي كه وي متوجه ميشود خليفه قصد توطئه عليه او را دارد ، سعي در برانداختن وي ميكند كه در نهايت نيز موفق نميشود. سياست و خط مشي صفاريان در دوره عمرو ليث نيز همان بود كه در زمان يعقوب مشاهده مي شد . يعني عمرو نيز قصد ابراز مخالفت اساسي با خليفه را نداشت و تا زماني كه كار با ارسال هدايا و مماشات و اظهار اطاعت درست ميشد ، سوداي مخالفت در سر نميپروراند.
اينك به ذكر نمونههايي از اين سياست عمرو ميپردازيم :
در سال 268 وي هدايايي براي خليفه فرستاد كه « بهاي آنچه فرستاده بود و هديه كرده بود پانصد هزار دينار ميشد. » و يا در سال 279 « فرستاده عمرو ليث صفار با هديهها به نزد معتضد آمد و ولايتداري خراسان را خواست. » و يا در سال 284 فرستاده خليفه معتضد « سوي عمرو بن ليث صفار رفت كه به نيشابور بود و خلعتها و پرچمي به نشان ولايتداري وي بر نيشابور با هديههايي از جانب معتضد همراه داشت. » و همينطور در سال 286 « هديه عمرو بن ليث صفار از نيشابور به بغداد رسيد ، مبلغ مالي كه فرستاده بود چهار هزار درم بود با بيست اسب با زينها و لگامهاي مزين نقره كاري و يكصد و پنجاه اسب با جلهاي منقش با جامهها بوي خوش و تعدادي باز » در مفابل اين اقدامات يعقوب و عمرو ، خليفه نيز مقابله به مثل ميكرد ، يعني وقتي كه بخاطر سركوبي شورشها به كمك يا بيتفاوتي صفاريان نياز داشتند با آنها روابط حسنه برقرار ميكردند و زماني كه نگراني از شورشها نداشتند و يا از سوي صفاريان احساس خطر ميكردند ، با آنها سر ناسازگاري ميگذاشتند ، بطوري كه در چندين سال حكومت صفاريان ، چندين بار يعقوب و عمرو در سمتهايي عزل و نصب شدند و اين نشاندهنده اين واقعيت است كه هم خليفه و هم صفاريان تنها به قدرت خود ميانديشيدند و آنچه كه از سوي بعضي عنوان ميشود كه صفاريان و ديگر سلسلههاي نيمه مستقل ايراني قصد آزادسازي ايران از يزر حكومت اعراب را داشتهاند ، حداقل در مورد حكومت صفاريان نميتواند كاملاً درست و مستدل و مستند باشد .
نا امنی در سیستان و خراسان ، یعقوب را به فکر انداخت تا با دوستان خود خوارج را سرکوب کنند و با سرکوبی آنها قدرت و آوازه ی یعقوب و گروهش بیشتر شد و طرفدارن بسیاری برایش فراهم ساخت گروهی که یعقوب رهبری آنها را بر عهده داشت عیاران بودند آنها گروهی بودند که طرفدار جوان مردی و بخشش و کمک به ضعیفان بودند اما گاهی به راهزنی و غارت کاروان ها می پرداختند یعقوب مردی دلیر و زیرک و جوانمرد بود . پس از انقراض طاهریان و تصرف خراسان فارس را از نفوذ مأموران خلیفه در آورد و به جندی شاپور یا اهواز رسید و خود را برای جنگ با خلیفه ی عباسی آماده کرد یعقوب به قصد جنگ روانه عراق شد ولی پس از پیروزی اولیه سر انجام از سپاه خلیفه شکست خورد و پس از چندی مبارزه با بیماری در آنجا در گذشت و برادرش عمر ولیث جانشین او شد و با خلیفه صلح کرد و به خلیفه مالیات داد .
ولی خلیفه بطور پنهانی به تحریک مخالفان عمر لیث پرداخت و امیر اسماعیل سامانی حاکم مأورالنهر را با او در گیر کرد و در نهایت امیر اسماعیل او را اسیر و به بغداد فرستاد و او در زندان خلیفه به قتل رسید و صفاریان ضعیف شده و تنها در سیستان حکومت می کردند . علل سقوط صفاريان : اگر شكست و اسارت عمرو ليث صفاري در جنگ با امير اسماعيل ساماني را در حقيقت به عنوان سقوط سلسله صفاريان در نظر بگيريم ، لاجرم بايد علل سقوط اين سلسله را در اعمال و سياستهاي يعقوب و بخصوص عمرو بابيم. بعضي از محققين علت شكست عمرو از اسماعيل و به تبع آن سقوط سلسله صفاري را ، « خود بزرگ بيني عمرو و بعضي ديگر « توقعات بيش از اندازه خود او » دانستهاند ، زيرا گفته شده « عمرو از سلطان خواسته بود كه وي را ولايتدار ماوراءالنهر كند ، كه آن ولايت را بدو داد. »
البته تقاضاي حكومت ماوراءالنهر توسط عمرو از خليفه از يكسو ميتواند فزونخواهي باشد كه در طبيعت هر انساني كم و بيش هست و يا شايد كينه قبلي عمرو از اسماعيل در رابطه با همكاري او با رافع بن هرثمه در مخالفت با عمرو باشد ، به هر حال عمرو در پي گرفتن حكم حكومت ماوراءالنهر به آنجا لشكر كشيد و هر چه امير اسماعيل خواست از وقوع جنگ جلوگيري كند ، موفق نشد. از جمله اقدامات امير اسماعيل براي جلوگيري از جنگ نقل شده كه « اسماعيل گروهي از سرهنگان عمرو بگردانيد و ايشان را از خداي تعالي بترسانيد كه ما مردمان غازيايم و مالي نداريم و اين مرد دنيا همي طلب كند و ما آخرت ، از ما چه خواهد؟ » و يا اينكه گفتهاند كه اسماعيل به عمرو پيغام داد كه « تو جهاني پهناور بدست داري ، تنها ماوراءالنهر بدست من است و من در يك مرز هستم ، به آنچه در دست تو هست قانع باش و مرا بگذار در اين مرز مقيم باشم ، اما عمرو نپذيرفت. » و بالاخره در جنگي كه بين اين دو اتفاق افتاد ، عمرو شكست خورده و اسير شد و سرانجام در زندان خليفه درگذشت يا كشته شد و با وفات او در حقيقت دوران حكمراني تقريباً مستقل و درخشان صفاريان نيز به سر آمد.
شايد دليل ديگر سقوط صفاريان اين نكته باشد كه صفاريان سياست روشني از نظر مذهبي و برخورد با خلافت نداشتند ، زيرا آنها از سوي گاه با خلافت سني عباسي و گاه با حكومت شيعي علويان مبارزه و مخالفت ميكردند و هم چنين اينكه گاهي با خوارج مبارزه و گاهي با آنها همكاري ميكردند و به هر حال قدرت حكومت آنان بيشتر متكي بر نيروي نظامي بود و توجهي به ايجاد مشروعيت مذهبي حكومت خود در نظر مردم نداشتند و به همين دليل است كه آنها نيز مانند بسياري ديگر از حكومتهاي نيمه مستقل ايراني بعد از اسلام به محض اينكه فتوري در قدرت نظاميشان ايجاد شد و قدرت نظامي خود را تا حدي از دست دادند، از حمايت و پشتياني مؤثر مردم نيز محروم شدند و بدين ترتيب از قدرت ساقط شدند. یعقوب پسر رویگرزاده ای که در ده قرنین در یک منزلی مشرق زرنج پایتخت سیستان بود و به همراه برادرش به شغل پدر که صفاری (رویگری ) بود مشغول بود.
ولی بعدها سر دسته ی عیاران شد و توانست سیستان را گرفته و با تصرف خراسان و انقراض طاهریان به سال 261 قمری نام خود را در تاریخ ایران پر آوازه کند معتمد خلیفه بغداد از اقدامات یعقوب به وحشت افتاد و با فرستادن رسولی از او خواست با تائید حکومت وی از سوی خلیفه مالیات سالیانه را نصف کند ولی او در جواب گفت من با نان و پیاز زنده ام و تو نگران حکومت خود باش و بالشکر یانی آماده به واسط رهسپار شد و در جنگی بنام دیر العاقول پیروز شد اما برادر خلیفه بنام، فرمان داد که آب رودخانه دجله را در میان لشکر یعقوب انداختند و چون گل و لای مانع پیشرفت لشکر او شد یعقوب برای نخستین بار در عمر خود شکست یافته و سه زخم خورد و به خوزستان بازگشت و در جندی شاپور اقامت گزید ولی در آنجا به بیماری قولنج مبتلا شد و در دزفول در گذشت . خوراکش نان خشک و پیاز بود و آن را همواره در ساقه ی چکمه ی خود جای می داد و بندرت می فرمود که برای او غذای گرم بپزند . با وجود آنکه رویگرزاده بود استعداد عجیبی در فرماندهی و جنگاوری داشت . در اوایل کارش به امر خلیفه به مدت 7 سال بنام یعقوب در مکه و مدینه خطبه می خواندند و او را ملک الدنیا و صاحبقران می گفتند .کنیه او ابو یوسف بود .
جد ایشان سامان خدا نام داشت که در دهستان سامان از نواحی بلخ فرمانروایی می کرد و ابتدا کیش زرتشتی داشت ولی در زمان هشام اسلام آورد . و پسران او به کار مرزبانی و جنگ با کفار ترک مشغول بود . امیر اسماعیل سامانی بنیانگذار این سلسله فرزند احمد با خلیفه عباسی موافق و مورد حمایت خلیفه بود .او فردی دلیرو جوانمرد ، دیندار و خداترس بود و چون به جنگ ترکان غیر مسلمان می پرداخت او را سالار غازیان می نامند بر اثر عدل و داد و انصافی که داشت او را امیر ماضی یعنی پادشاه در گذشته لقب دادند و پس از در گذشت او به سال 295 هجری قمری جسد او را در بخارا دفن و بقعه ی بر آن ساختند . حکومت طلایی سامانی مربوط به نصر دوم نوه ی امیر اسماعیل است جیهانی وزیر نصر بن احمد بود ولی در اواخر امر به مذهب اسماعیلی گروید و براثر ابتلا به سل ناتوان شد – غلامان ترک و سپهسالار او را بر کنار و پسر او نو ح را جانشین کردند و پس از مرگش به امیر سعید ملقب شد . و از زمان نوح بن نصر دوران ضعف سامانیان تا اواخر حکومت آنها آغاز شد .
آشنایی هسته زمین از عمق 2900 کیلومتری تا مرکز زمین گسترش دارد و ضخامت کلی آن 3471 کیلومتر است. مطالعات نشان داده است که در عمق تقریبی 5120 کیلومتری ، یک انفصال در خواص الاستیک هسته وجود دارد این ناپیوستگی که ناپیوستگی لمان نام دارد، هسته خارجی را از هسته داخلی جامد جدا میکند و هسته بیرونی از گوشته توسط ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت جدا میشود. در حالت کلی هسته از سه قسمت هسته بیرونی ، هسته جامد داخلی و هسته مرکزی تشکیل شده است. هسته بیرونی هسته بیرونی از ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت در عمق 2900 کیلومتری شروع و تا عمق 5120 کیلومتری که ناپیوستگی لمان قرار دارد ادامه مییابد. ترکیب عمومی هسته آلیاژ آهن - نیکل است و به همین دلیل به آن نیف یا نیفه نیز میگویند. لازم به ذکر است که امواج S از هسته مایع خارجی عبور نمیکنند. هستهخارجی دارای حرکات همرفتی است که سرعت آنها چندین کیلومتر در سال است. حرکت وضعی زمینتاثیر به سزایی در این حرکات داشته و این اثربه نام تاثیر کوریولیس نامیده میشود. میدانیم که حرکت سیال هادی الکتریسیته به شرط آنکه در میدان مغناطیسی قرار داشته باشد، جریانالکتریکی تولید میکند (اصل دینامو). بنابراین منشا میدان مغناطیسی زمین ممکن است مربوط به حرکات هسته باشد. دو لکه یاد شده که دارای تقارن استواییاند، به ترتیب در زیر بخش جنوب هندوستان و دیگری در حوالی پرو ، قرار دارد (آلگر ، 1985). این دینامیک بر اساس مشاهدات دقیق تغییرات میدان مغناطیسی زمین در 30 سال گذشته و مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیکی بازسازی شده است. با توجه به اینکه آلیاژ Ne-Fi از سیلیکات سنگینتر است ، لذا جدایی و تفکیک هسته آهنی و استقرار آن در مرکز زمین ، با توجه به قوانین فیزیک امری طبیعی است. عناصر موجود در هسته اندازه گیریهای دقیق به کمک امواج لرزهای نشان میدهد که وزن مخصوص هسته 10 درصد کمتر از مقداری است که از طریق آلیاژ Ne-Fi در فشار 1.5 تا 3 مگا بار تعیین میشود. بنابراین عناصر سبک وزن واحتمالا کربن ، سیلیکات ، پتاسیم ، گوگرد ، FeO و سرب و عناصر سیدروفیلی نظیر و ... در هسته وجوددارند. این عناصر ناسازگار نسبت به محیط شدیدا احیایی هسته زمین به همراه سلولهای همرفتی هسته مایع در لایه تخلیه میشوند و به احتمال زیاد از طریق پلومها و سوپر پلومها از خلال گوشته تحتانی ، تحولی و فوقانی به سطح انتقال می یابند.هسته زمین
گردش هسته خارجی دارای تقارن استوایی میباشد که توسط دو لکه برآمده در سطح هسته مایع مشخص میشود و این دو لکه در حقیقت محل تظاهر سلولهای واگرا در سطح می باشند. این سلولهای واگرا در سطح هسته مایع و در مرز بین لایه و هسته مایع به صورت شعاعی پخش شده و در راستای نصف النهاری که تقریبا در راستای شمال و جنوب زمین هسته مایع را دور میزند، بهم رسیده و در این محل همگرا میباشند. این بخش احتمالا به فرم یک گودی حلقه مانند دور هسته مایع و در راستای شمال – جنوب تظاهر پیدا میکند. منشا میدان مغناطیسی زمین
استقرار آن در مرکز زمین ، بر اساس مدل تجمع همگن قابل توضیح است و بعد از استقرار هسته مایع در مرکز زمین ، هسته جامد به تدریج رشد کرده و به حجم فعلی خود رسیده است. با توجه به سن تشکیل زمین و قطر هسته جامد ، آهنگ رشدی برابر 0.5 میلیمتر در سال میتوان برای آن در نظر گرفت و باید توجه داشت که این آهنگ رشد ، میانگین کلی رشد است و بدیهی است که آهنگ رشد در بدو تشکیل هسته جامد بسیار اندک از رقم میانگین بوده و در حالت فعلی بیشتر از میانگین یاد شده است.
اساسا تبدیل آلیاژ آهن - نیکل مذاب به جامد یک واکنش گرمازا است و گرمای حاصل از آن به همراه تلاشی مواد رادیواکتیو موتور حرارتی زمین را تامین میکنند. در حالت کلی گردش هسته مایع به دور هسته جامد آهنی به عنوان یک سیم پیچ که هسته آهنی را در بر گرفته و جریان الکتریکی که از سیم پیچ عبور می کند همان پرتوی کیهانی است که از قطبین زمین به تله میافتد. شفق قطبی هم در اثر این پرتوی کیهانی بوجود میآید.
معنا و مفهوم نماز نـمـاز در لـغت به معناى پرستش, نياز, سجود, بندگى و اطاعت, خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و يكى از فرايض دين و عبادت مـخصوصى است كه مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند. نماز در قرآن و حديث آداب نماز و آثار تربيتى آن معانى بلند عبارات و الفاظ نماز آثار فردى و اجتماعى نماز آثار و عواقب ترك نماز
نماز چیست؟
نـماز يعنى خدمت و بندگى, فرمان بردارى, سر فرود آوردن و تعظيم كردن به نشانه احترام.
نماز, داروى نسيان و وسيله ذكر خداوند است. نـمـاز, رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز يعنى دل كندن از مـاديـات و پـرواز دادن روح; يـعـنى پا را فراتر از ديدنى ها و شنيدنى ها نهادن.
فـلـسـفـه, فايده و آثار, شرايط و آداب و اوصاف نماز در آيات و روايـات بـسـيارى آمده كه پرداختن به همه آن ها در اين جا ممكن نـيـسـت, لـكـن بـه طور مختصر قطره اى از درياى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مى كنيم.
نماز, بزرگ ترين عبادت و مهم ترين سفارش انبيا است. لقمان حكيم پـسـرش را بـه نـمـاز تـوصـيه مى كند.1 حضرت عيسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدايـم مـرا بـه نـماز و زكات سفارش كرده است.2 حضرت ابـراهـيـم(ع) هـمـسر و كودك خويش را در بيابان هاى داغ مكه آن هـنـگـام كه هيچ آب و گياهى نداشت, براى به پا داشتن نماز مسكن داد.3 پـيـشـوايـان مـعـصوم ـ عليهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند.
گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت يا ترس از عذاب جهنم مى خـوانند, اما حضرت على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش, بلكه به خاطر شايستگى خدا براى عبادت نماز مى خواند.4
نـمـاز, اهرم استعانت در غم ها و مشكلات است. خداوند مى فرمايد:
از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد و بر آن ها پيروز شويد. نـمـاز بـه مـنزله پرچم و نشانه مكتب اسلام است. پيامبر اكرم مى فرمايد: (علم الاسلام الصلوه).
نـماز به منزله سر نسبت به تن است. پيامبر(ص) مى فرمايد: (موضع الصلوه من الدين كموضع الراس من الجسد).5
نـمـاز بـراى اولـياى خدا شيرين و براى غير آنان دشوار و سنگين است. قرآن مى فرمايد: (وانها لكبيره الا على الخاشعين).6
در اهـمـيـت نـمـاز همين بس كه حضرت على(ع) در جنگ صفين و امام حـسين(ع) در ظهر عاشورا دست از جنگ كشيدند و به نماز ايستادند. و آن گـاه كـه بـه عـلى(ع) ايراد گرفتند كه چه هنگام نماز است؟
ايـشـان فرمود: ما براى همين مى جنگيم تا مردم اهل نماز باشند.
در زيـارت نـامـه وارث مـى خـوانيم: (اشهد انك قد اقمت الصلوه; شهادت مى دهم كه تو نماز را برپا داشتى.)
حضرت على(ع) درباره نماز بارها سخن به ميان آورده كه در اين جا به چند نمونه اشاره مى كنيم.
الـف) درباره بركات نماز مى فرمايد: فرشتگان, آنان را در بر مى گيرند و آرامش بر آنان نازل مى شود, درهاى آسمان بر آنان گشوده و جايگاه خوبى برايشان آماده مى شود.7
ب) در خـطـبـه 196 نهج البلاغه گوشه هايى از مفاسد اخلاقى هم چون كـبر و سركشى و ظلم را برمى شمارد و آن گاه مى فرمايد: نماز به هـمـه وجـود انـسـان آرامـش مى بخشد, چشم ها را خاضع و خاشع مى گـردانـد, نـفس سركش را رام و دل ها را نرم و تكبر و بزرگ منشى را محو مى كند.
ج) هـم چـنين در نامه اى به محمد بن ابى بكر مى نويسد: نماز را در وقـت مـعين آن به جاى آر و به خاطر آسوده بودن از كار نماز, پيش از وقت معين آن را برپاى مدار و آن را واپس مينداز.8
شـرايـط و آداب نماز به قدرى زياد است كه تمام نظام ها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودكار تنظيم و اصلاح مى كند. توجه به همه آثـار تـربيتى نماز كار مشكلى است ولى ما چند نمونه آن را بيان مى كنيم:
1. ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت; در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است بايد ساكت باشيم.
2. مـراعات حقوق ديگران; آب وضو, مكان نمازگزار و لباس او بايد حـلال و از مـال ديگران و غصبى نباشد; حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهيه كند, نمازش باطل است.
3. تـغـذيـه و بهداشت نمازگزار; اگر نمازگزار از مشروبات الكلى اسـتـفـاده كـرده باشد, تا چهل روز نمازش مورد قبول نيست. لباس نـمـازگـزار نيز بايد پاك باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواك زد و موها را شانه كرد.
4. همسردارى; كسى كه به همسر خود نيش بزند, نمازش قبول نيست.
5. ولايت; كسى كه اهل نماز است ولى تسليم طاغوت ها است و ولايت و حـكـومـت رهـبـران اسلامى را پذيرا نيست, نمازش قبول نيست; گرچه تمام عمر در كنار كعبه باشد.
6. نـظـم و ترتيب; در تمام كلمات و كارهاى نماز نظم و ترتيب به چشم مى خورد.
7. انـعطاف و هم آهنگى; امام جماعت بايد با مردم هم آهنگ باشد; بـه ايـن معنا كه مراعات ضعيف ترين افراد را بكند. اگر كسى دير بـه جماعت رسيد, امام بايد كمى ركوع خود را طول بدهد تا او نيز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نيز بايد خود را با امام هم آهنگ كنند; مـثـلا كسانى كه يك ركعت از نماز جماعت عقب هستند و در ركعت دوم بـه جـمـاعـت پيوسته اند, مى توانند با نوعى انعطاف و تغيير در نماز جماعت شركت كنند.
8. اعـتـماد; اگر هريك از امام يا مردم در انجام قسمتى از نماز شـك كـردنـد, بـايـد بـه يك ديگر اعتماد كنند; يعنى با توجه به رفتار ديگرى تصميم بگيرند.
9. ورزش; اگـرچه نماز براى انجام وظيفه الهى است, ولى طراحى آن طـورى اسـت كه در لابه لاى نماز و حركات ركوع و سجود يك نوع حركت ورزشى نيز نهفته است.
10. آمـوزش اجبارى; نمازگزار بايد مسائل و احكام مورد نياز خود را فراگيرد.
11. آگـاهـى از اخـبـار; مـردم با شركت در نمازجمعه و جماعت با اخبار و مسائل دينى و مشكلات مسلمانان آشنا مى شوند.
12. امـر به معروف و نهى از منكر; (حى على الصلوه) در اذان يكى از بزرگ ترين معروف ها است.
نـمازگزار با گفتن (الله اكبر) ابهت همه ابرقدرت ها را مى شكند و خـطـ بـطلان بر همه قدرت هاى طاغوتى, وسوسه هاى ابليس و جاذبه هاى مادى مى كشد.
بـا گفتن (بسم الله) به كار خود قداست و كرامت مى دهد و در خود تـوكـل و وابستگى به قدرت غيبى را ايجاد مى كند و به دنيا اعلام مـى كـنـد قدرتى كه من به او پناه آورده ام, سرچشمه مهربانى ها است.
بـا (الـحـمـدلله) گفتن خود را از اطاعت كردن و بله قربان گفتن انسان هاى سفله و پست رها مى كند.
بـا (رب العالمين) قدرت لايزال خداوندى را بر تمام جهانيان حاكم مى داند.
با (الرحمن الرحيم) تمام هستى را از آن خدا معرفى مى كند.
بـا ايـن جمله بيان مى كند كه نه تنها نعمت هاى مادى خداوند ما را احـاطه كرده بلكه نعمت هاى معنوى خداوند نيز ما را فراگرفته است.
بـا گـفتن (مالك يوم الدين) مسير و آينده را مشخص مى كند و ياد روز سخت دادرسى را در دل زنده مى كند.
تـا ايـن جـا, نمازگزار زمينه براى اظهار بندگى و ابراز نياز و مـددخـواهـى از خدا را فراهم مى كند و بعد از اين مرحله با درك عـظـمـت خـدا و رحـمـتش و ابراز نياز خويش مى گويد: (اياك نعبد وايـاك نـسـتـعـين) تنها مطيع امر تو هستيم نه غلام حلقه به گوش جباران و تنها از تو يارى مى طلبيم.
با گفتن (اهدنا الصراط المستقيم) از خدا طلب هدايت مى كند, چرا كـه با پيمودن اين راه او به تمام هوس ها و افراط و تفريط ها و وسوسه هاى شيطانى پشت پا مى زند.
با گفتن (صراط الذين انعمت عليهم) الگوها را مشخص مى كند.
بـا (غـيـر الـمغضوب عليهم ولا الضالين) به گروه هاى انحرافى كه انسان هاى پاك را اغفال مى كنند, هشدار مى دهد.
بـا ركوع در برابر عظمت پرورگار, اظهار بندگى و اطاعت مى كند و فـروتنى و تواضع و خضوع خود را در برابر عظمت پروردگار نشان مى دهد.
با سجده, تذلل و اظهار كوچكى و خاكسارى در برابر خدا را نمايان مى سازد.
ذكـر مـقـدس (سبحان الله) كه در تمام عبادت ها به چشم مى خورد, حـقـيـقـتـى را در بر دارد كه ريشه در همه عقايد و تفكرات صحيح اسـلامـى دوانده است و زيربناى ارتباط انسان با خدا و صفات كمال او اسـت; روح تعبد و مغز عبادت, همان تسبيح است. توحيد و عدل و نـبـوت و امـامـت و معاد براساس تسبيح خدا و منزه دانستن او از عـيـوب و كـمبودها است. توحيد خالص جز با منزه دانستن پروردگار از شريك و شبيه و عيب و عجز محقق نمى شود.
نـمـاز تاثير بسزايى در زندگى فردى و اجتماعى فرد دارد. در اين جا برخى از آن ها را فهرست وار بيان مى كنيم.
نمازگزار در مقايسه با كسى كه نماز نمى خواند, احساس آرامش بيش ترى دارد.
هـنـگـامى كه از طريق نماز, روح خود را به معراج مى فرستد و با خـدا و نام او پيوند مى دهد, احساس عزت و قدرت مى كند و از هيچ كس و هيچ قدرتى نمى ترسد.
نـمازگزار هيچ گاه چشمش را به چيزهاى حرام آلوده نمى كند و نمى گـذارد هوس هاى زودگذر و وسوسه هاى شيطانى روح و ذهنش را مشغول كـنـد. در مـقـابل, دامن گيرى مفاسد, جاذبه هاى آلوده موجود در اجـتـمـاع, زلـف هـا و بدن هاى عريان, صحنه هاى بدآموز و تحريك كـنـنده, موسيقى و نغمه هاى حرام چنان پرده اى بر دل هاى افراد بـى نـماز مى كشند كه آنان را توان مشاهده و ارتباط با ظرايف و لطايف و معنويت نيست.
در جـهان امروز كه لجام گسيختگى فرهنگى به طور فزاينده اى سلامت و امـنيت جانى بسيارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغيان و عصيان گروه هاى مختلف مردم به ويژه نوجوانان و جـوانان هستيم, كيست كه فريادرس اين مردم باشد؟! آيا چيزى جز نـماز و توكل و امدادهاى غيبى خداوندى مى تواند ناجى اين افراد از مـنـجـلاب ايـن گـنـاهان عظيم شود و آن ها را از سقوط به دره نيستى و فلاكت باز دارد؟
تـرك نماز در دنيا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قيامت, اهل بهشت از دوزخـيـان مى پرسند: چه چيزى شما را روانه جهنم كرد؟ يكى از پـاسـخ هايشان اين است كه ما پاى بند به نماز نبوديم.9 در جايى ديگر به نمازگزارانى كه در نمازشان سهل انگاراند; يعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گويد: واى بر آنان.10
رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترك الصلوه متعمدا فقد كفر; هركه عمدا نماز را ترك كند, از اسلام خارج شده و كافر است.)
در جـايـى ديـگر مى فرمايد: (بين العبد وبين الكفر ترك الصلوه; مرز بين بنده خدا و كفر, ترك نماز است.)11
هيچ انسان با وجدان و متفكرى نيست كه از ابعاد و اسرار و ظرايف نـماز آگاه باشد ولى از كنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر كسانى كـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفيق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب كرده اند.
http://www.69girl69.blogfa.com/ درباره ی وبلاگ و ...
http://www.pixnaz.irیه سایت برای دیدن عکس
سلام به همه ی دوستان امروز می خوام چند تا سایت بازی و مفید معرفی کنم
سایت بازی
می تونید همه چیز از جمله اخبارو .... توش پیدا کنین
3-http://www.tarnavard.com/2011/08/16/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%BA%D8%B2%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%81%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF/
این سایت بازی های مفید داره
4-http://www.forozenthrone.rzb.ir
درباره ی ترفندهاو...
5-http://www.physicsgames.net/
یه سایت بازی فیزیکی
تصاویر جدیدترین ماشین های اسپرت خارجی که به صورت خاصی تغییر داده شده اند
جوک های خنده دار پ نه پ،په نه په،په ن په
برای تفریح و سرگرمی شما عزیزان مجموعه ای از جدیدترین جملات طنز و خنده دار پس نه پس که بصورت په نه په خونده و نوشته میشه براتون آماده کردیم بعنوان اس ام اس خنده دار و سرکاری میتوانید برای شاد کردن دوستان ارسال کنید در ادامه این جملات باحال و فانی و بسیار بامزه را ببینید و لذت ببرید زنگ زدم اورژانس، می گم تصادف شده… آقاهه می پرسه کسی هم صدمه دیده؟ گوشی موبایلم تو دستم بود . یکی رو دماغش چسب زده بود . جملات pa na pa jadid 2012 رفتم دکتر (90 سالشه) به من میگه: مریضی؟ میگم: پـَـــ نــه پـَــ اومدم خاطرات جنگ جهانی رو با هم مرور کنیم. داشتم یه گربه رو تو سبد می بردم صدای میو میوش کل خیابون رو برداشته بود … با دوستم تو صف عابر بانک وایستادیم یارو با موتور اومده بقلمون میگه عابر بانک سالمه؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ خرابه ما اینجا وایستادیم نوبتمون بشه با دکمه هاش اتل متل توتوله بازی کنیم یه کف گرگی زدم تو صورتش تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟ دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟ با کامیونم زیر پل گیر کردم. پشت سرم هم چند کیلومتر ترافیک راه افتاده… پ ن پ جدید سال 1391 رفتیم رستوران گارسون اومده میگه:منو بیارم خدمتتون؟؟؟ - آخه تو آدمی؟؟؟؟؟ گاو اولی : ماااااااااااااااا سر کلاس دستمو بلند کردم استاد میگه سوال داری ؟ حواسم نبود با صورت رفتم تو در، میگه ندیدیش؟ به یارو راننده میگم: آقا اگه میشه یکم سریعتر ، الان هواپیما میپره… رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟ میگه رفتیم کبابی، گربه زل زده تو چشمام! دوستم میگه آخی گشنشه گوشت میخواد؟! په نه په گارسونه اومده ببینه کمی کسری چیزی نداشته باشیم! نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس به مامانم میگم یه چیز بنداز رو بابا خوابه … تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟ بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلی احوال پرسی میگه دخترم خودتی؟ میگم: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره ?،برای اطلاع از موجودی حساب شماره ?? کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟ با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم ساعت 3 نصف شب زنگ زدم به یه نفر! فوت میکنم تو گوشی. میگه مزاحمی ؟ میگن کریستف کلمب وقتی رسید به آمریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یک سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟ سرخ پوسته گفت: پ ن پ ژاپونه، ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم! دوستم در یخچال رو باز کرده، دیده هیچ توش نیست. میپرسه: واقعا خالیه!؟ پ ن پ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون! *از دل درد دارم می میرم. جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب می خورم. بعد از ? ساعت طرف اومده بیرون میگه دستشویی داری؟ میگم پ ن پ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین کنم.
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فقط زنگ زدم بگم همه سالمن، از نگرانی درتون بیارم!!!!
دوستم میگه :این گوشیته؟
میگم:پــ نــ پــ کنترل تلوزیونمونه گرفتم تو دسم گم نشه
یکی داشته ماهی میگرفته دوسش میگه داری ماهی میگری میگه:پــ نــ پــ دارم پشتک میزنم
دوسش بهش میکه دماغتو عمل کردی میگه :پــ نــ پــ زنبور نیش زده قایمش کردم
دختره میگه گربس؟! پـَـــ نــه پـَـــ نهنگه اختلال ژنیتیکی پیدا کرده !!!
میگه: خواستی عصبانیتتو روم خالی کنی؟
گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ خواستم بگم آی لاو یو
میگه میخوای بند نافو ببری؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!
می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!
افسر رسیده بعد از اینکه بیسیم زده میپرسه، گیر کردی؟
: پـ نـ پـ جون جناب این پل رو بار زده بودم ببرم برسونم وسط راه گازوئیل تموم کردم.
پ نه پ…
علم غیب دارم خودم حدس میزنم و سفارش میدم…
- پَ نه پَ؛ تو آدمی!
بخشهایی از مکالمه آدم و حوا !
گاو دومی : مااااااااااااا؟؟؟؟؟
گاو اولی : پَ نــه پَ اونا !
پَــ نَ پَـــ ” های هیتلر”
میگم پـــ نه پــــــ من دارکوبم مى خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو
میگه: بسلامتى مسافرین؟
پــ نه پـــ فندک هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش!
کتابشو؟
گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه…..!
راننده میگه می خوای سوارشی؟
پَ نه پَ اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم
میگه پتو خوبه؟
پ نه پ میز ، میز خوبه
میگم: پـَـــ نــه پـَـَــــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن
گفت زهر مار و قطع کرد .دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق.گفت اگه یه بار دیگه بگی پَــــ نَ پَـــــ دیگه تو این خونه نمیخوابی….گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا؟گفت پَـــ نَ پَــــ خونه رو عوض میکنم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام…
میگم پ نه پ انجلینا جولی هستم خواستم بهت بگم دوستت دارم خیلی زیاد الهی که خوشت بیاد.
رفتیم صحرا نشستیم روی علف ها میگه اومدین تفریح؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ گاویم داریم میچریم!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦ ♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦ رفتم دکتر میگه مریضی؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ اومدم ببینم مرض جدید چی داری؟ ♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦ با دوستم تو مزرعه بودیم گوساله داشت از مامانش شیر می خورد دوستم میگه داره شیر می خوره؟ پ ن پ داره مامانش و باد میکنه مثل بادکنک بفرسته هوا!!!! ♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦ ♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦ دارم تو کوچه راه میرم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم و لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید ؟ پـَـ نـَـ پـَـ دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته...اینا اشک شوقه! منبع:pat-o-mat.com مطالب مرتبط
تازه از خواب بیدار شدم بابام می یاد میگه:بیداری؟؟؟! می گم پـَـ نـَـ پـَـ خودمو زدم به بیداری!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
با کیس ازدواجش رفتند آزمایش خون، گروه خونیشون بهم نخورده…
زنگ زدم بهش میگم : غصه نخور رفیق… دنیا همینه…حالا میخوای چیکار کنی؟ کات میکنی باهاش؟
بجای اینکه دردِ دل کنه میگه: پـَـَـ نــه پـَـَــــ صبر میکنیم تا سال دیگه یه بار دیگه آزمایش میدیم شاید ایندفه شانسمون زد افتادیم تو یه گروه خونی آسونتر صعود کردیم مرحله بعد!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
بهش میگم : دیگه می خوام ازت جدا شم !
میگه : این حرف آخرته ؟
پ ن پ این خلاصه ای بود از اخبار ایران و جهان ،
لطفأ به ادامه ی خبر توجه فرمایید !
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
رفتم سردخونه میگم : بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.
میگه : میخوای خاکش کنی؟
پ نه پ میخوام تا گارانتیش تموم نشده ببرم عوضش کنم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
رفتم بانک به آقاهه پشت میز میگم آقا ببخشید شما صندوق دارین؟ میگه پ ن پ هاش بکم!!!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ماشینه تا شیشه جمع شده... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن... یارو داره رد میشه... میگه مرده؟ پ نه پ تصادف خستش کرده خوابیده!
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟ پ نه پ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم!
ما عــادت کـردیـم وقـتـی تـوی خــونـه فــیـلم مـی بـیـنـیم ،
کســی را دیــدم کــه جوانــی اش بیاین با هم برای کسایی که حتی ملاقاتشون هم ممنوع شده ، دعا کنیم....
ریشه از سنگ قویتره. موفقیت زمان میبره.... پس ایمانت رو نباز و ناامید نشو.
یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای یک شغل مدیریتی در شرکتی بزرگ درخواست داد و در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ رئیس شرکت در حالیکه آخرین مصاحبه مراحل مصاحبه را انجام میداد، از شرح سوابق جوان متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی او از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد.
رئیس پرسید: آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟
جوان پاسخ داد: هیچ.
رئیس پرسید: آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟
جوان پاسخ داد: زمانی که یک سال داشتم پدرم فوت کرد و تنها مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد.
رئیس پرسید: مادرتان کجا کار می کرد؟
جوان پاسخ داد: مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.
رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد.
جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد.
رئیس پرسید: آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟
جوان پاسخ داد: هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلاوه مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.
رئیس گفت: درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید و سپس فردا صبح پیش من بیایید.
جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است.
وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند.
مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد. جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد. اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است. بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد.
این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند. کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند.
بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش یواشکی شست.
آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولانی درد دل کردند.
صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت.
رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید:
آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد گرفتید؟
جوان پاسخ داد: دستهای مادرم را تمیز کردم و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم.
رئیس پرسید: لطفاً احساس تان را به من بگویید.
جوان گفت:
1. اکنون می دانم که قدردانی چیست. بدون مادرم، موفقیت امروز من معنایی نداشت.
2. از طریق با هم کار کردن و کمک به مادرم، فقط اینک می فهمم که چقدر سخت و دشوار است برای اینکه یک کاری انجام شود.
3. به نتیجه رسیده ام که اهمیت و ارزش روابط خانوادگی را درک کنم.
رئیس شرکت گفت: این چیزیست که دنبالش می گشتم که مدیرم شود.
می خواهم کسی را به کار بگیرم که بتواند قدر کمک بدیگران را بداند، کسی که ارزش زحمات دیگران را برای انجام کارها بفهمد و کسی که پول را بعنوان تنها هدفش در زندگی قرار ندهد. شما استخدام شدید. بعدها، این شخص جوان خیلی سخت کار می کرد و توانست احترام زیردستانش را بدست بیاورد.
چندی نگذشت که این انگیزه در تمام کارمندان گسترش یافت و هر کارمندی با کوشش و جدیت خالصانه کار می کرد و طولی نکشید که عملکرد شرکت به طور فوق العاده ای بهبود یافت ...
یک بچه، که تحت هر شرایطی حمایت شده و از روی محبتی که والدین به او داشته اند هر آنچه که نیاز داشته از روی عادت برای او فراهم کرده اند، ذهنیت مقرری را در خود پرورش داده و همیشه خودش را مقدم می داند و این در حالیست که او از زحمات بیشمار والدین خود بی خبر است. وقتی که بزرگ می شود و وارد بازار کار می شود، می پندارد که هر کسی باید حرف او را گوش دهد، زمانی که مدیر می شود، هرگز زحمات کارمندانش را نمی فهمد و همیشه دیگران را سرزنش می کند. برای چنین شخصی که ممکن است از نظر آموزشی خوب باشد، البته ممکن است یک مدتی موفق باشد، اما عاقبت احساس کامیابی نمی کند. او غر خواهد زد و آکنده از تنفر می شود و برای بیشتر بدست آوردن می جنگند ...
شما می توانید بگذارید بچه هایتان در خانه بزرگ زندگی کنند، غذای خوب بخورند، پیانو بیاموزند، تلویزیون صفحه بزرگ تماشا کنند و از بهترین رفاه برخوردار باشند اما هنگامی که دارید چمن ها را می زنید، لطفاً اجازه دهید آنها هم اینکار را تجربه کنند. بعد از غذا، بگذارید بشقاب و کاسه های خود را همراه با خواهر و برادرهایشان بشویند.
برای این نیست که شما پول ندارید که مستخدم بگیرید، بلکه می خواهید که آنها تا اندازه ای هم به گوشه ای از سختی ها پی ببرند، مهم نیست که والدین شان چقدر ثروتمند هستند، یک روزی موی سرشان به همان اندازه مادر شخص جوان سفید خواهد شد. مهم ترین چیز اینست که بچه های شما یاد بگیرند که چطور از زحمات والدین و بزرگترهای خودشان قدردانی کنند و خود را عادت دهند که چطور برای انجام کارها با دیگران کار کنند. این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما که در جامعه پرمشغله ی امروزی زندگی می کنیم موثر است و حداقل ارزش این را دارد که قدردانی و قدرشناسی را به بچه هایمان انتقال دهیم.
گه زندگیم در یه کاسه آب خلاصه می شد
اونو بدرقه راهت می کردم… :: عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود :: در دل دردیست از تو پنهان که مپرس :: :: در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟ :: شکر خدا نشد که عاشقت شوم :: گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری :: وقتی خداحافظی میکنیم :: اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم :: احساس تو چون طراوت باران است :: من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم :: بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد :: انسانهای پاک و ساده را با تمام وجود دوست دارم :: تا چند نظر به روی مهتاب کنم / خود را به هوای دیدنت آب کنم :: این روزها هوای مرا نداری ، خفه نمیشوی ؟ بی هوای من ! :: خواب دیدم که دلم بند تو بود / خواب من تعبیر لبخند تو بود :: باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته / آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته :: دل صدچاک ما را تیغ ترحم بدرید / دل ما را به همان قیمت ارزان بخرید :: زندگی چیدن سیبی است که یاید چید و رفت :: قلبم فدای عزیزی که دنیایی از دلتنگی را به امید یه لحظه دیدنش به جان میخرم :: فرشته مهربون از آسمون اومد پایین و گفت: :: با نگاهی هرس کن علف های هرز دلتنگی ام را . . . :: باز هم از چشمه لبهای من/تشنه ای سیراب شد سیراب شد :: نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم
::
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود …
::
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
::
تقدیر این نبود که من لایقت شوم
یاد توا کنار دلم چال کرده ام
تا بیخیال تو و هق هق ات شوم
::
ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری . . .
::
چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن . . .
::
چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم
کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست
شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . .
::
بر زخم شکوفه های گل درمان است
هر وقت که در هوای تو می چرخم
انگار نفس کشیدنم آسان است . . .
::
فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم
تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام
ببین برای ماندنت چقدر عاشقانه ام . . .
::
یا آن که گدایی محبت شده باشد
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد . . .
::
همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند
همانهایی که برای همه لبخند میزنند
همانهایی که بوی ناب “آدم” میدهند
و من باور دارم که وجود نازنینت شایسته دوست داشتن است . . .
یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست / تا در دل بیقرار خود ، قاب کنم . . .
::
::
تو به سان گل شدی اوج شکوه / نبض من ، در ساقه آوند تو بود . . .
::
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما / شمع وجود من از دوری تو کاسته . . .
::
دل من گرچه شکسته ، گوهری ناب شده / عشق در قلب تو آن تحفه ی نایاب شده .
::
زندگی تکرار پاییز است که باید دید و رفت
زندگی رودی است جاری هر که آمد
کوزه ای شادمان پر کرد و مشتی آب نوشید و رفت
قاصدک ? این کولی خانه بدوش روزگار
کوچه گردیهای خود را زندگی نامید و رفت . . .
::
::
ازین دنیا چی می خوای تا برات برآورده کنم !
گفتم: اونی که داره این اس ام اس رو می خونه
گفت: نگفتم که تمومه دنیا رو !
::
::
باز هم در بستر آغوش من /رهروی در خواب شد در خواب شد
(فروغ)
::
نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت
من باشم و آن کسی که من می خواهم . . .
یـکی از فـانتزیام ایـنه کـه...
عـشقم بـهم خـیانت نـمیکرد...
مــیبردمـش شـمال...
تـو یـه جـای سـرسـبز یـه عـکسه دونـفره ی خـوشـگل بـا هـم مـینداختیم...
بــعد ِ پـنجاه ســــــــال...
وقـتی پـیر شـدیم...
یـه روز کـه نـشستیم تـو خـونـه نـگاه کـنیم بـه تـابلوی عـکس روی دیوار...
عـشقم زل بـزنه تـو چـشام و بـگه:
هـنوزم عـینه اون مـوقع دوسـتت دارم!!!
بـعدش کـلی قـربون صـدقـه ی هـم دیـگه بـریم ...
بعــد پـاشیم دوتـایی با عـصا لـنگون لـنگون بـریم عـکاسی...
بـه عـکاس بـگم یـه جـمـله زیر ِ این عـکس بـرام حـک کُن...
عـکاس بـگه چـه جـمله ای؟؟؟
بـــگم:
ای عــــــکس...
تــویـی مــارا،شــــاهـــد بـر جـــوانـی...
مــــــا پـــــیـــر شـــدیم لـــیک تـو فـرخنده بـمانی..؟؟!!!
آب مایه ی حیات است پس در مصرف برق صرفه جویی کنید, شرکت ملی گاز اردبیل
دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، در یک شب آفتابی خاله ام مرا زایید
غضنفر ماشینش پنچر میشه…میره از لوله اگزوز فوت میکنه..لره رد میشه..میگه:خره…تا صبح هم فوت کنی لاستیکت باد نمیشه…چون شیشه های ماشینت پایینه
به غضنفر میگن : تولدت کِیه ؟ میگه : ۵ آذر ، میگن چه سالی ؟ میگه : هر سال
به غضنفر میگن که با کاروان یه جمله بساز گفت :توی حمام هیچوقت دوش کار وان رو نمیکنه
غضنفر میره سوپر مارکت میگه یه مایع ظرفشویی خوب بدین ….. صاحب مغازه میگه : گلی خوبه؟ ….. غضنفر میگه: مرسی سلام میرسونه
به غضنفر میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر!!!
غضنفر و لره میرن مغازه میگن :آقا نوشابه خانواده دارین؟صاحب مغازه میگه:بعله. می پرسن : به آدم مجرد هم میدین؟!
غضنفر میاد تهرون میره هتل..صبح روز اول میره تو رستوران هتل صبحانه بخوره می بینه تابلو نوشته از ساعت ۷الی۱۱ صبحانه...از ساعت ۱۱الی ۵ ناهار و از ساعت ۵الی ۱۱ شب شام سرو می شود..پیش خودش میگه پس من کئ وقت کنم برم شهر رو ببینم؟
به غضنفر می گن چرا جلوی بانک نشستی لنگاتو باز کردی؟ می گه آخه شنیدم به بازنشسته ها وام می دن.
ازغضنفر می پرسن کجای تهران می شینی می گه هرجاخسته شدم!!!!
اصفهانیه یه بطری آب معدنی میخره یه کمی ازش میخوره ، به زنش میگه : زن یوخده آب بیار بریزیم توش خیلی غلیظس !!
وصیت نامه لره :من تمام نمازهایم را خواندم فقط برایم چهل سال وضو بگیرید !!!
به غضنفر میگن : بابات مُرد ، زود بیا خونه ، غضنفر میگه : دروغ میگین یه اتفاقی افتاده نمی خواهید به من بِگِید !!!
اصفهانیه نذر میکنه اگه توی امتحان ورود به دانشگاه قبول شد مادرش رو پیاده بفرسته کربلا.
دعای غضنفری : آرزو دارم خدا کنه این سالها به حق پنج تن الهی آمین !!!
آتشفشان يک ساختمان زمين شناسي است که به وسيله آن مواد آتشفشاني(به صورت مذاب، گاز، قطعات جامد ياهر 3 از درون زمين به سطح آن راه مي يابند. انباشتگي اين مواد در محل خروج، برجستگي هايي به نام کوه آتشفشان ايجاد مي نمايد. آتشفشان يکي از پديده هاي طبيعي و دائمي زمين شناسي است که در طول تاريخ زمين شناسي نسبتا بدون تغيير باقي مانده و در ايجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمين نقش اساسي داشته و دارد. توليد مواد آتش فشاني و پديده هاي مؤثر در ايجاد آتشفشان از دوره پرکامبرين تا عهد حاضر تغيير چنداني نداشته است و آن چه در اين راستا تغيير کرده است، نوع دانسته ها، چگونگي انديشيدن و نحوه بهره گيري از آن هاست. آتشفشان ها پديده هاي جهاني هستند و در ساير کرات منظومه شمسي به ويژه سيارات مشابه زمين يک پديده عادي محسوب مي شود و آتشفشان بي شک در کيهان نيز رخ مي دهد. هم چنين پوشش سطحي ماه اغلب با سنگ هاي آتشفشاني پوشيده شده است و بارزترين ارتفاعات مريخ توسط آتشفشان ها ساخته شده است. فوران هاي فومرولي در برخي کرات مانند قمر آيو در سياره مشتري يک پديده عادي مي باشد. زبانه هاي آتش و لکه هاي خورشيدي را جدا از ماهيت شان، مي توان نوعي فوران آتش فشاني در خورشيد تلقي نمود. علم آتشفشان شناسي به مباحث نحوه تشکيل و تحول ماگما، چگونگي جابجايي و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نيز تحولات آن ها در اتاقک هاي ماگمايي، چگونگي فعاليت آتش فشان ها و گسترش مواد آتشفشاني در سطح زمين، چگونگي تحول مواد آتشفشاني و ... اشاره مي کند. علم آتشفشان شناسي از برخي علوم زمين چون پترولوژي، تکتونيک جهاني، ژئوشيمي، چينه شناسي ، رسوب شناسي، ژئوفيزيک، کيهان شناسي و برخي ديگر از علوم تجربي مانند شيمي، فيزيک، آمار و رياضي کمک مي گيرند. آتشفشان ها دستگاه هايي هستند که سطح زمين را با مناطق دروني زمين، يعني جايي که بر اثر بالا بودن دما، سنگ ها به صورت مذاباند، مربوط ميکند و از آن گدازه هاي آتشفشاني، مواد آذر آواري و گازها خارج مي شود. هنگامي که مواد مذاب به سطح زمين مي رسند. غالبا برجستگي ها و اشکال خاصي ايجاد ميکنند. در بسياري از آتشفشان ها، فعاليت به يکباره به اتمام نمي رسد و در اکثر موارد، مراحل خروج مواد يا مراحل فعاليت آتشفشان ها با مراحل آرامش توام است. مرحله آرامش يک آتشفشان، که ممکن است بسيار طولاني هم باشد، به نام مرحله خاموشي آتشفشان ناميده مي شود(مانند مرحله فعلي سهند). در بعضي از آتشفشان ها مرحله خاموشي ممکن است دائمي باشد، اما اين امر نسبي است. اصطلاح آتشفشان معمولا تصوري از کوه مخروطي را در خاط تجسم مي کند که قله آن شکل قيف مانند داشته و دهانه آتششان در داخل آن قرار دارد و معمولا از آن دودهاي غليظ و رنگي خارج مي شود. بسياري از محققين سعي کردهاند براي فعاليت هاي آتشفشاني که به صور مختلف انجام مي پذيرد، نظم و ترتيب قائل شده و آن ها را رده بندي نمايد. انواع فعاليتهاي آتشفشاني بر اساس اهميت مواد خارج شده به قرار زير است:
فوران هاي اصلي: معمولا تحت عنوان فوران اصلي از مراحل تشکيل يک آتشفشان جديد صحبت مي شود. اين فوران ها را نميتوان از فوران هايي که دودکش مسدود دارند مجزا نمود. ولي مي توان ادعا کرد که در فوران هاي اصلي دودکش جديد حاصل مي شود در حالي که در فوران هاي گازي فقط دودکش قديمي دوباره باز مي گردد از نظر توصيفي مراحل توليد يک آتشفشان به شرح زير است: اول خاک هاي محل دهانه بر اثر انفجار به اطراف پراکنه مي شود. اين عمل با لرزش هاي موضعي شديد همراه است. بعد فوران گاز شروع مي گردد که آب هاي زيرزميني و گل را به خارج پرتاب مي کند و پس از باز شدن دودکش آغاز مي گردد که قطعات سنگ با شدت به اطراف پراکنده مي شود و برش خاصي توليد مي کند که به آن برش حفر دودکش مي گويند. و به اين ترتيب آتشفشان متولد مي شود و تمام آتشفشان هايي که در قرن اخير فعاليت نموده اند در مجاورت آتشفشان هاي قديمي توليد شدهاند. فوران هاي گازي فوران گازي انفجاري ممکن است دهانه مسدود آتشفشان را باز نمايد و يا قله آن را به خارج پرتاب کند. در حالي که فاقد هرگونه گدازه است. نمي توانيم منشا گازهايي را که سبب انفجار مي شوند با اطمينان تعيين کنيم، زيرا انفجار ممکن است مربوط به خروج گازهاي ماگمايي يا مربوط به آب هاي زيرزميني باشد که بر اثر گرما تبخير گرديدهاند. فوران هاي گازي غالبا در آتشفشان هاي نيمه خاموشي که دهانه مسدود دارند، حاصل مي شود. فوران هاي مزبور بوسيله دانا (Dana)يمه ولکانيک، بوسيله موکالي اولتراولکانيک و بوسيله فونولف فوران غيرمستقيم نامگذاري گرديد. از بين گازها هم بخار آب داراي اهميت فوق العاده است. فوران هاي آبدار در حالت کلي هنگامي که سفره هاي آبدار زيرزميني در مجاورت ستون هاي ماگمايي قرار گيرد، آب آن گرم و به بخار تبديل مي شود. افزايش فشار باعث انفجار مخزن بخار مي گردد و در اين حالت از فوران هاي آبدار صحبت مي شود. اين قبيل فوران ها انفجاري اند و به همين دليل به آن ها انفجار آبدار مي گويند. مآرهاي بازالتي به اين طريق بوجود مي آيند. انفجار آبدار داراي انواع متفاوتي به شرح زير است: نوع اول يکي از انفجارهاي آبدار شناخته شده مربوط به ناحيه گوگردزايي پماتانگباتا در سوماتر در سال 1933 است. در ناحيه مزبور، دو هفته قبل از فوران، زمين لرزهاي سبب باز شدن شکاف هايي در زمين گرديد و آب هاي سطحي به داخل آب ها نفوذ نمود. اين آب ها در اثر برخورد با گازهاي گرم ماگمايي به دماي جوش رسيد و سپس تبخير گرديد. در نتيجه انفجارهايي توليد شد که بخار آب تا ارتفاع 2000 متري از سطح زمين بالا رفت و قطعات سنگ هاي قديمي و گل تا 1100 متر به هوا پرتاب شد و دو دهانه بزرگ در محل خروج ايجاد شد. نوع دوم فوران سودتسي سال 1963 در ايسلند با انفجار آبدار شروع گرديد. در اين منطقه گدازه ها به کف درياي کم عمق تر نزديک شد و از برخورد آن با آب دريا انفجار مهيبي به وقوع پيوست و بخار آب همرام خرده سنگ تا ارتفاع زياد به هوا پرتاب شد. نوع سوم فوران آبدار کيلوئه در سال 1924 را نتيجه نشت سطح گدازه در درياچه گدازه و حجاري آتشفشان و نفوذ بعدي آب به داخل مجاري خالي تصور مي کنند. در اين جا تماس آب با گدازه، فوران انفجاري بسيار شديدي توليد نمود و تا 17 روز ادامه داشت. مراحل فعاليت آتشفشان هر آتشفشان را ميتوان بر حسب مراحل فعاليت در دو گروه قرار داد: آتشفشان يک مرحلهاي: که فعاليت آن در طي يک مرحله به صورت محصول انفجاري يا جريان گدازه خاتمه مي يابد. مدت اين قبيل فعاليت ممکن است کوتاه و تا چندين سال طول بکشد ولي ترکيب و نوع مواد مذاب يک سال است و تنها يک مسير ساده براي خروج مواد وجود دارد. آتشفشان چند مرحلهاي: که فعاليت آن شامل مراحل مختلف است و هر مرحه بوسيله دوره آرامش نسبتا طولاني از هم جدا ميشود، مثلا دماوند يا سبلان. در هر مرحله ممکن است مجاري خروج(دهانه و مخروطهاي فرعي) جديدي بوجود آيد. بنابراين مسير خروج پيچيده و انشعابي است. به نحوي که در زمان هاي مختلف بعضي از آن ها فعال و بعضي به صورت غير فعال باقي مي مانند. انواع گازهاي آتشفشاني اصولا با کاهش فشار، حلاليت گازها در ماگما کم مي شود، يعني ابتدا گازها بيش از فشار خارج است، به سرعت انجام ميشود و رفته رفته مقدار آن به حدي زياد مي شود که ماگما منظره جوشان پيدا مي کند(پديده وزيکولاسيونVisiculation) بنابراين پديده وزيکولاسيون پديدهاي است که در آن ماگما به دو فاز مايع و گاز تفکيک مي شود و به علت خروج سريع گاز، گدازه حالت جوشان پيدا ميکند. مقدار قابل ملاحظهاي از گازهاي آتشفشاني، هنگام فعاليت آتشفشان با شدت هر چه تمام تر از آن خارج ميگردد که مشخص نمودن جنس آن ها بسيار مشکل است، زيرا غالبا غير ممکن است اين گازها را که داراي دماي زياد بدست آورد. به علاوه با ورود گازهاي آتشفشاني به اتمسفر، واکنش هاي شيميايي انجام مي شود و ترکيب اصلي آن ها تغيير ميکند. جديدترين بررسي هايي که در مورد گازهاي آتشفشاني انجام شده است نشان مي دهد که بسياري از گازهاي آتشفشاني منشا ثانوي دارند، چون اتمسفر اکسيد کننده است در حالي که در اعماق زمين شرايط احيا غلبه دارد. از اين رو گازهاي آتشفشاني را از دو نظر مي توان تقسيم نمود. تقسيم بندي گازهاي آتشفشاني از نظر شيميايي بطور کلي گازهاي آتشفشاني يا فومرول ها از نظر شيميايي به دو دسته تقسيم مي شوند. فرمرول هاي قليايي: به صورت آمونياک، نوشادر و بعضي از ترکيبات کلردار خارج مي شوند. تقسيم بندي گازهاي آتشفشاني از نظر دما اصولا انواع گازهاي آتشفشاني را بر حسب دما تقسيم بندي مي کنند. البته هر قدر از دهانه آتشفشان دور شويم دماي گازها کاسته مي شود و هر قدر زمان استراحت آتشفشان زيادتر باشد دماي آن ها کمتر مي شود. با افزايش دما مقدار SO2 زياد و SH2 کم مي شود در همين شرايط نسبت Ca بهH2 ، CO2 به H2O افزايش مي يابد. گازهاي خيلي گرم گازهاي خيلي گرم، غالبا در دهانه ديده مي شوند، دماي آن ها ممکن است گاهي به 1000 درجه سانتيگراد نيز برسد. در ترکيب اين نوع گازها H2/NH3BO3H3/SH3/CO2 و بويژه بخار آب وجود دارد(غالبا بخار آب بيش از 90 درصد حجم کل گازها را تشکيل مي دهد). به علاوه در آن اسيد کلريدريک و کلريدهايي مانند FeCl3/ALCl3/CLNa/NH3Cl نيز پيدا مي شود. گازهاي گرم در نزديکي پوزول قديمي در ايتاليا آتشفشاني وجود دارد که فقط بخار آب گرم از بعضي از نقاط آن خارج مي شود. کف اين منطقه به صورت تشتگي به قطر 400 تا 500 متر است و از خاکسترهاي آتشفشاني بسيار حفرهدار پوشيده شده است. در اين جا بخار آب سوت زنان خارج مي شود. دماي اين بخار آب که با مقداري کمي اسيد کربنيک و سولفيد هيدروژن مخلوط است بين 130 تا 165 درجه سانتيگراد است. در مجاورت اکسيژن هوا، سولفيد هيدروژن ابتدا به گوگرد و سپس به اسيد سولفورو تبديل مي شود. به دليل وجود همين گوگرد در گذشته آن را سولفاتارا يا گوگردزا مي ناميدند. سيليس موجود موجود در محيط هاي سيليکاته نيز به صورت اوپال ته نشين ميشود که رنگ آن سفيد و داراي حفره هاي فراوان است. در داخل حفرههاي مزبور گاهي سولفات هاي محلول به صورت زاج طبيعي آلونيت(سولفات آلومينيوم) رسوب مي نمايند که از نظر اقتصادي داراي اهميت است. بطور کلي سولفاتار عبارت از خروج بخار آب و سولفيد هيدروژن، با دماي 90 تا 300 درجه سانتيگراد است و در تمام مناطق آتشفشاني ديده مي شود. گازهاي سرد گازهاي سرد که به آن موفت Moffette هم گفته مي شود گازي است که کمي از هواي معمولي گرم تر باشد. اين گازها ممکن است منشا ماگمايي داشته يا نتيجه تصاعد گازها از سنگ هاي آهکي باشد(انحلال آهک در مجاورت گازهاي اسيدي). در ترکيب آن علاوه بر بخار آب، گاز CO2 به فراواني يافت مي شود. در سال 1986 از يکي از درياچه هاي کامرون(درياچه نيوسNyos) ناگهان گاز CO2 با نيروي عظيم از درون آب بيرون آمد و راه دهکده را در پيش گرفت. بيش از دو هزار نفر اهالي دهکده و چهارپايان را حقه کرد. اين گاز منشا ماگمايي داشت و به صورت حباب عظيم در زير آب درياچه(از منشا آتشفشاني) پنهان بود. چشمه هاي آب گرم و چشمه هاي معدني چشمه هاي آب گرم غالبا در اطراف نواحي آتشفشاني و حتي در اطراف آتشفشان هاي خاموش ديده مي شوند. اين چشمه ها نشانهاي از آخرين مرحله سرد شدن مواد ذوب در درون زميناند که از آن بخار آب و گازهاي کم و بيش گرم متصاعد مي گردد. ترکيب عمده مواد متصاعد بخار آب بسيار گرم و پرفشار و گاز کربنيک است که در هنگام بالا آمدن تدريجا از گرماي آن کاسته مي شود. اگر صعود هم چنان ادامه يابد بخار آب تقطير مي شود و به صورت چشمههاي آب گرم تظاهر ميکند. دماي چشمههاي آب گرم عموما 5 تا 10 درجه سانتيگراد گرم تر از آب محيط اطراف است. فوران هاي آتشفشاني معمولا براساس شکل دهانه اي که از آن فوران صورت مي گيرد، محل قرار گيري دهانه در کوه آتشفشان، شکل و نوع مخروط آتشفشاني و بالاخره خصوصيات عمومي فوران(آرام يا شديد – انفجاري يا غير انفجاري) طبقه بندي مي شوند. گدازه هاي اسيدي به علت درصد Sio2 بالا و درجه حرارت نسبتا پايين داراي گرانروي(ويسکوزيته) بالا و سياليت پائين بوده و در نتيجه به صورت انفجاري همراه با مواد پرتابي مي باشد. اما در گدازه هاي بازيک به علت درصد Sio2 پائين و درجه حرارت نسبتا بالا، گرانروي پائين بوده و سياليت افزايش مي يابد و در نتيجه مواد پرتابي با مقدار کم و فوران آرام انجام مي شود. انواع فوران 1- نوع هاوايي: اين نوع آتشفشان به شکل گنبدي مي باشد و بيشتر مخروط آن از گدازه رقيق با ضخامت زياد و گسترش کم است. ارتفاع اين نوع آتشفشان نسبتا کم است. از دهانه آن اغلب گدازه هاي بازيک با سياليت بالا و مواد پرتابي کم، بيرون مي ريزد. به علت وجود ميزان کم گاز در گدازه اين نوع آتشفشان، فوران جرياني در آن ديده مي شود.ماگمايي که به سطح مي رسد، معمولا به صورت فواره يا چشمه هاي گدازه اي خارج مي شود. اين نوع آتشفشان در جزاير هاوايي به تعداد زياد يافت مي شود. در جزيره ايسلند نيز از اين نوع آتشفشان يافت مي شود. 2- نوع استرومبولي: در آتشفشان هاي نوع استرومبولي ماگماي نسبتا رقيق با ترکيب بازيک و مواد پرتابي کم تا زياد مي باشد که مواد پرتابي به صورت ريتمي از اسکوري هاي ملتهب، لاپيلي و بمب مي باشد. عمده فعاليت اين نوع آتشفشان در ساحل غربي ايتاليا ديده شده است. فعاليت هاي آرام استرومبولي از دهانه هاي باز صورت مي گيرد و گدازه هاي نسبتا سيال در افق هاي بالايي مجراي آتشفشان وجود دارند. به علت گرانروي بالاي ماگما، خروج گاز زيادتر از انواع ماگماهاي سيال نوع هاوايي صورت مي گيرد. فوران هاي طولاني مدت استرومبولي مي تواند مخروط هاي مختلط را تشکيل دهد، در حالي که فوران هاي کوتاه مدت معمولا مخروط هاي اسکوري دار را تشکيل مي دهند. خاکستر در اين نوع آتشفشان کم بوده و به هنگام انفجار توليد ابرهاي سبک وزني را مي کند.شيب مخروط اين نوع آتشفشان از شيب آتشفشان نوع هاوايي خيلي بيشتر است. 3- نوع وولکانو: در نوع وولکانو، گدازه هاي خميري شکل، دهانه آتشفشان را مسدود مي کند و مانع خروج گازها و بخارات مي شود. پس از آن که فشار گازها و بخارات بر اثر تراکم زياد شد، انفجارات شديد توليد مي کند.بر اثر انفجار، ذرات مواد مذاب با فشار به خارج رانده شده و بر اطراف پرتاب مي شوند و توليد ابرهاي ضخيم و وسيعي از خاکستر را مي کنند. اين ذرات خاکستر، پس از سرد شدن در اطراف دهانه آتشفشان ريخته شده و توليد مخروطي از خاکستر مي کند. اين نوع مخروط آتشفشاني اغلب داراي دو شيب است که يکي به طرف دهانه و ديگري به طرف خارج است گدازه مذاب در آن ها به صورت روانه، خيلي کم و نسبتا محدود است. يک کوه آتشفشان ممکن است مدتي به شکل يک نوع و مدتي ديگر به شکل نوعي ديگر آتشفشاني مي کند. چنان که آتشفشاني کوه وزوو و اتنا. گاهي از نوع استرومبولي و زماني از نوع وولکانو مي باشد. 4- نوع پله: در آتشفشان نوع پله که در جزيره مارتينيک قرار دارد، مجراي آتشفشاني به وسيله گدازه بسيار لزج و خميري شکلي مسدود مي شود و در نتيجه گازها و بخارات براي خود سوراخ و راهي در دامنه و پهلوي کوه پيدا مي کنند. ابرهاي سوزان در اين نوع آتشفشان تقريبا شبيه نوع وولکانو مي باشند ولي شدت خروج آن ها از دهانه زيادتر است. به علاوه، حرکت آن ها موازي با سطح زمين و گاهي مايل با آن است، در حالي که در نوع وولکانو اين حرکت به صورت قائم مي باشد. در آتشفشان نوع پله، اغلب مواد مذابي که خيلي غليظ و خميري شکل هستند با فشار زياد از دهانه خارج مي شوند و به شکل سوزني در دهانه کوه منجمد مي شوند که به اين مواد منجمد شده در دهانه کوه، سوزن پله مي گويند. 5- نوع کومولوولکان يا کوپول: مخروط اين نوع آتشفشان به شکل گنبد است که به يک طرف بيشتر متمايل است. اين نوع آتشفشان در شرايطي تقريبا مشابه نوع پله ايجاد مي شود. قطعات بزرگي از سنگ، که از دهانه اين نوع آتشفشان خارج مي شود، ممکن است داراي سطوح صيقلي يا مخطط باشند. مشخصات آتشفشان : آتشفشان ها دستگاه هاي طبيعي خروج مواد مذاب يا گاز و يا جامدي هستند که از درون زمين به خارج رانده مي شوند. اين مواد در سطح زمين پخش گرديده، برجستگي هاي خاصي متناسب با غلظت گدازه هاي خود توليد مي نمايند. فعاليت آتشفشان ها هميشگي نيست، بلکه منقطع و متناسب است. مثلا آتشفشان دماوند چندين مرحله فوران و آرامش را داشته است. آتشفشان هاي امروزي هم خاموش و گاهي فعالند. شدت انفجار: آتشفشان ها از نظر وجود يا عدم وجود انفجار و نيز شدت انفجار اقسام مختلفي دارند که در زير به انواع آن ها اشاره مي کنيم. بدون انفجار: در اين حالت قسمتي از پوسته جامد زمين شکافته شده و گدازه ها که غالبا غلظتي کم داشته و روان ميباشند، به بيرون جاري مي شوند. با انفجار محدود: نمونه آتشفشان هاي با انفجار محدود در مونالوآ(هاوايي) که در سال 1949 ديده شده است. اين گونه آتشفشان ها در مراحل اوليه فعاليت، بدون انفجار مي باشند، ولي در مراحل آخر با انفجار همراهند. انفجار نقطهاي: اين نوع آتشفشان ها را مي توان گونه هاي حقيقي آتشفشان به حساب آورد انفجارهاي نقطهاي ممکن است منفرد و تنها باشند يا تکراري و کم و بيش هميشگي. اختلاف شکل ظاهري دهانه آتشفشان ها، گونههاي مختلف آتشفشان ها را مشخص مي نمايد. اين اختلاف به ترکيب شيميايي، درجه سياليت و مقدار گرماي مواد گداخته و نحوه انفجار و وجود يا فقدان گاز در هنگام فعاليت آتشفشان بستگي دارد. در زير سعي داريم با معرفي گونه هاي مختلف آتشفشان ها، مشخصات و اشکال گوناگوني را که هر يک از اين آتشفشان ها مي توانند داشته باشند، بررسي کنيم. آتشفشان گونه هاوايي اين نوع آتشفشان، داراي دهانهاي وسيع بوده و مخروط آن شيب کم دارد گدازه هاي آن غالبا باريک هستند و پس از سرد شدن سنگ هايي تيره رنگ، مثل بازالت ايجاد مي کنند. اين نوع گدازه ها به علت گرانروي بسيار کمي که دارند، مانند سيل روان مي شوند. اين آتشفشان ها از آنجايي که فاقد انفجار مي باشند، لذا بمب آتشفشاني، لاپيلي و خاکستر آتشفشاني نيز در اين آتشفشان ها ديده نمي شود. آتشفشان گونه استرومبولي شکل مخروط اين گونه آتشفشان، بر اثر داشتن گدازه هاي به شکل مايع، جامد، ريز و درشت، در هنگام فعاليت منظم بوده و ارتفاع زياد و شيب تند دارد و فقط ممکن است انحناي بعضي از قسمت هاي مخروط کمي بيشتر باشد. آتشفشان گونه استرومبولي داراي گدازهاي نسبتا غليظ بوده انفجار آن کمي شديد است و قطعات مختلف را به بيرون پرتاب مي کند. اين گونه آتشفشان در هنگام فعاليت بدون خاکستر است و برعکس داراي مقدار بسيار زيادي از بمبها و قطعات آذرين مي باشد. آتشفشان خاموش دماوند نمونهاي حد واسط از آتشفشان نوع استرومبولي و ولکانو است. آتشفشان گونه ولکانو فوران آتشفشان هاي گونه ولکانو، از خاکستر، بمب و لاپيلي و قطعات درشت تشکيل شده است. در اين گونه، گدازه داراي غلظت زياد بوده، به همين جهت کمتر خارج مي شود و دهانه را مسدود ميکند و در نتيجه فشار مواد گداخته و گازهاي زيرين مواد مسدود کننده منفجر شده به خارج پرتاب مي شوند. نمونه اين آتشفشان ها، آتشفشان ولکانو در جزاير ليپاري است. آتشفشان گونه وزوو اين گونه آتشفشان، نوع متوسط گونههاي استرومبولي و ولکانو است. در هنگام فوران متناوبا گازهاي آتشفشاني و مواد گداخته به خارج مي فرستد. غلظت گدازه آن به شرايط حرارتي بستگي دارد، از اين نظر شکل مخروط آن در هر فعاليت فرق ميکند. نمونه اين آتشفشان، آتشفشان وزوو در ايتالياست. آتشفشان گونه پله در اين گونه آتشفشان که نمونه جالب آن آتشفشان پله در جزايره مارتينيک است، گدازه خيلي غليظ بوده و موجب انسداد دهانه آتشفشان مي شود. فشار مواد زيرين باعث رانده شدن مواد مسدود کننده به بالا شده، تشکيل سوزن پله مانند را مي دهند .
فومرول هاي اسيد: به مراتب فراوان تر از فومرول ها قليايي است و شامل اسيد کلريک، گازهاي سولفورو و سولفوريک و SH2 مي شود. رنگ قهوهاي و گاه زرد و يا بنفش نتيجه تاثير اين گازها بر سنگ ها در محل خروج گازهاست.
اين نوع آتشفشان ها احتمال دارد در هر نوبت گونه هاي خاصي از گدازه که ممکن است اسيدي يا قليايي و يا حد واسط باشند، بيرون بريزند. نمونه اين آتشفشان ها، آتشفشان استرومبولي در جزاير ليپاري است.
اشکال آتشفشان