[RB:Rozblog_Js]
لوگو وب سایت

وبسایت تفریحی لاو تو فان

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

❇️دختر :عشقم عشقم من اومــدم

✴️پسر:کــجا بودی؟؟

❇️دختر :دوستم با عشقش قرار داشت رفتــه بودم پیشش تا تنــها نباشه

✴️پسر:مگه من بهـــت نگفـته بودم با دوســتات نری قرار

❇️دختر : آره ولی اون ول نمیــکرد میگفت باید بیای

✴️پسر:مگه نمی دونســتی من ناراحــت میشــم اگه بری

❇️دختر : خب چیکار کنم توأم همــش گیر میــدی

✴️پسر:به من چرا نگفــتی؟

❇️دختر : چون می ترسیـــدم نزاری برم بعدشم دوستم باهام قهر کنه

✴️پسر:دیـروز یادت رفت چقدر التمــاس می کردم

❇️دختر : وا چه التمــاسی؟؟؟

✴️پسر:بهت گفــتم دلــم برات تنگ شده می خوام ببینــمت

❇️دختر : ای وای راست میگــی اصلا هواسم نبود

✴️پسر :صبح اومــدم نشستم جلو درتون فقط دوس داشتـــم از دور هم شــده فقط یه لحظه نگات کنــم

❇️دختر : امرووززز؟؟

✴️پسر:پسره خیلی خوشگــل بود خیلی بهش حـــسودیم شد

❇️دختر : کـــدوم پسره؟چی میگی؟؟

✴️پسر:همونی ک اومد جــلو درتون سـوار ماشینـــش شدی

❇️دختر : دیــوونه اون عشـــق دوســتم بود چون خونــه‌ی ما نزدیــک بود اول اومــد دنبال من

✴️پسر:میـدونم

❇️دختر : از کجا میـــدونی؟؟

✴️پسر:دیروز وقتـی رفیقــم عکســتو بهم نشون داد گفت این عــشقه جدیدمـه باورم نشد....

ادامه مطلب

نه آرامشت را...

جمعه 17 مهر 1394برچسب:,

نه آرامشت را
به چشمـﮯ
وابسته کن،
نه دستت را
به گرماے دستـﮯ
دلـــــــــخوش...
چشمها بسته میشوند و
دستــها مشت میشوند...
و تو مـﮯمانـﮯ و
یک
دنــــــــیا
تــــــــــنهائی...


جشن فـــرخنده فـــرودیـن است / روز بازار گـــل و نسرین است . . .
نوروز فرخنده باد . . .

 

بقیه ادامه مطلب ...

ادامه مطلب

 برای دیدن بقیه عکس نوشته ها به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب

 چه فرقی دارد ، شهر ما خانه ی ما باشد یا نباشد ؟

وقتی تو نه در شهر ما هستی و نه در خانه !
.
.
.
کوتاه ترین قصه ی دنیا :
رفت … !
.
.
.
چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ، یک صحرا گذشته است !
.
.
.
این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟
لحظات هم بهانه ات میگیرند
رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است
.
.
.
امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو
برگرد
.

سایر جملات و پیامک ها در ادامه مطلب

ادامه مطلب

جمعه 11 اسفند 1391برچسب:,

 گه زندگیم در یه کاسه آب خلاصه می شد

اونو بدرقه راهت می کردم…

::
::

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود …

::
::

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .

::

::

در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟

::
::

شکر خدا نشد که عاشقت شوم
تقدیر این نبود که من لایقت شوم
یاد توا کنار دلم چال کرده ام
تا بیخیال تو و هق هق ات شوم

::
::

گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری
ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری . . .

::
::

وقتی خداحافظی میکنیم
چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن . . .

::
::

اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم
چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم
کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست
شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . .

::
::

احساس تو چون طراوت باران است
بر زخم شکوفه های گل درمان است
هر وقت که در هوای تو می چرخم
انگار نفس کشیدنم آسان است . . .

::
::

من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم
فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم
تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام
ببین برای ماندنت چقدر عاشقانه ام . . .

::
::

بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آن که گدایی محبت شده باشد
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد . . .

::
::

انسانهای پاک و ساده را با تمام وجود دوست دارم
همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند
همانهایی که برای همه لبخند میزنند
همانهایی که بوی ناب “آدم” میدهند
و من باور دارم که وجود نازنینت شایسته دوست داشتن است . . .

::

تا چند نظر به روی مهتاب کنم / خود را به هوای دیدنت آب کنم
یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست / تا در دل بیقرار خود ، قاب کنم . . .

::
::

این روزها هوای مرا نداری ، خفه نمیشوی ؟ بی هوای من !

::
::

خواب دیدم که دلم بند تو بود / خواب من تعبیر لبخند تو بود
تو به سان گل شدی اوج شکوه / نبض من ، در ساقه آوند تو بود . . .

::
::

باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته / آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما / شمع وجود من از دوری تو کاسته . . .

::
::

دل صدچاک ما را تیغ ترحم بدرید / دل ما را به همان قیمت ارزان بخرید
دل من گرچه شکسته ، گوهری ناب شده / عشق در قلب تو آن تحفه ی نایاب شده .

::
::

زندگی چیدن سیبی است که یاید چید و رفت
زندگی تکرار پاییز است که باید دید و رفت
زندگی رودی است جاری هر که آمد
کوزه ای شادمان پر کرد و مشتی آب نوشید و رفت
قاصدک ? این کولی خانه بدوش روزگار
کوچه گردیهای خود را زندگی نامید و رفت . . .

::
::

قلبم فدای عزیزی که دنیایی از دلتنگی را به امید یه لحظه دیدنش به جان میخرم

::
::

فرشته مهربون از آسمون اومد پایین و گفت:
ازین دنیا چی می خوای تا برات برآورده کنم !
گفتم: اونی که داره این اس ام اس رو می خونه
گفت: نگفتم که تمومه دنیا رو !

::
::

با نگاهی هرس کن علف های هرز دلتنگی ام را . . .

::
::

باز هم از چشمه لبهای من/تشنه ای سیراب شد سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من /رهروی در خواب شد در خواب شد
(فروغ)

::
::

نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم
نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت
من باشم و آن کسی که من می خواهم . . .

جمعه 11 اسفند 1391برچسب:,

 یـکی از فـانتزیام ایـنه کـه...
عـشقم بـهم خـیانت نـمیکرد...
مــیبردمـش شـمال...
تـو یـه جـای سـرسـبز یـه عـکسه دونـفره ی خـوشـگل بـا هـم مـینداختیم... 
بــعد ِ پـنجاه ســــــــال...
وقـتی پـیر شـدیم...
یـه روز کـه نـشستیم تـو خـونـه نـگاه کـنیم بـه تـابلوی عـکس روی دیوار...
عـشقم زل بـزنه تـو چـشام و بـگه:
هـنوزم عـینه اون مـوقع دوسـتت دارم!!!
بـعدش کـلی قـربون صـدقـه ی هـم دیـگه بـریم ...
بعــد پـاشیم دوتـایی با عـصا لـنگون لـنگون بـریم عـکاسی...
بـه عـکاس بـگم یـه جـمـله زیر ِ این عـکس بـرام حـک کُن...
عـکاس بـگه چـه جـمله ای؟؟؟
بـــگم:
ای عــــــکس...
تــویـی مــارا،شــــاهـــد بـر جـــوانـی...
مــــــا پـــــیـــر شـــدیم لـــیک تـو فـرخنده بـمانی..؟؟!!!